خلافکاری به نام دوایت که به تازگی پس از 25 سال از زندان آزاد شده است، به زودی توسط رئیسش برای انجام یک ماموریت به تالسا در ایالت اوکلاهاما فرستاده میشود. حال دوایت که کسی را در این منطقه نمیشناسد شروع به جمعآوری افرادی جدید میکند.
مامور «تیا» برای نفوذ به یک باند تبهکاری وارد عمل میشود و با «اشلی»، دوستدختر رهبر باند یعنی «میران»، صمیمی میشود. اما وقتی واقعیت تلخ زندگی اشلی را میبیند، میان انجام مأموریت خود و تمایل به کمک برای رهایی او از کنترل میران گرفتار میشود.
برت و سم در چند سال گذشته در اسپانیا زندگی کردهاند؛ سم در تپههای سرسبز و آرام، و برت در محیطی نهچندان رؤیاییتر یعنی در سلول زندان. پس از گذراندن ده سال پشت میلهها، تشخیص بیماری سرطان باعث میشود برت با عفو انسانی از زندان آزاد شود.
هیچ نظری برای نمایش وجود ندارد