بستن
سانسور شده
R   بالای 17 سال
دنیلا تا ابد یک فیلم در ژانر درام, عاشقانه و علمی تخیلی به کارگردانی Nacho Vigalondo و تولید 2024 در آمریکا است. از بازیگران این فیلم می توان به Aura Garrido, Beatrice Grannò و Henry Golding اشاره کرد.
نیکولاس به سختی با فقدان دردناک عشق خود دنیلا کنار آمده است. در این میان او در یک آزمایش بالینی شرکت میکند که هدف آن بازسازی دنیلا از طریق رویاهای شفاف است. اما به زودی نیکولاس متوجه میشود این رویاها عواقب ناخواستهای دارند و…
دانلود از سایت تنها با IP ایران امکانپذیر است، در صورت استفاده از VPN آن را خاموش کنید.
«دنیلا تا ابد» یا Daniela Forever (2024) اثری علمی-تخیلی، رمانتیک و روانشناختی از کارگردان خوشذوق اسپانیایی، ناچو ویگالوندو است که بیشتر به خاطر فیلمهایی چون Timecrimes و Colossal شناخته میشود. این بار او با نگاهی عمیقتر به پیچیدگی ذهن انسان، فیلمی ساخته که از مرز زمان، خاطره و واقعیت عبور میکند. با بازی هنری گلدینگ در نقش اول، این اثر بیننده را به درون ذهن مردی میبرد که برای کنار آمدن با غم، به شبیهسازی خاطرهها پناه میبرد — تا آنجا که مرز بین حقیقت و فانتزی برایش محو میشود.
نیک، مردی تنهاست که هنوز در سوگ مرگ ناگهانی همسرش، دنیلا، به سر میبرد. شش سال پس از این تراژدی، او به پیشنهاد یک مؤسسه علمی، وارد یک آزمایش خاص میشود: بازسازی خاطرات مشترکش با دنیلا در یک دنیای شبیهسازیشده. اما آنچه قرار بود درمانی برای افسردگیاش باشد، به کابوسی سورئال و تلخ تبدیل میشود؛ چرا که نیک، به جای بهبود، در خاطراتش گم میشود.
گلدینگ، که بیشتر او را در فیلمهای درام یا رمانتیک با لحن سبکتر دیدهایم، این بار چهرهای کاملاً متفاوت را ارائه میدهد. بازی او در نقش نیک، مردی که به معنای واقعی کلمه از درون شکسته شده، با ظرافت و دقتی تحسینبرانگیز همراه است. او با سکوتها، حالتهای چهره و تزلزل در تصمیمات، تماشاگر را درگیر درونیترین اضطرابها و ترسهای شخصیتش میکند.
دنیلا، با آنکه از ابتدا فوت کرده، حضوری تمامعیار در فیلم دارد. شبیهسازی او در دنیای مجازی، شخصیتی همزمان آشنا و ناآشنا خلق میکند؛ موجودی که دقیقاً دنیلا نیست، اما به طرز ترسناکی به او نزدیک است. بازیگر نقش دنیلا (که در نسخه اصلی بیآنا نووواک است) به زیبایی موفق میشود بین خاطره و تقلید، مرزی مبهم ایجاد کند.
کارگردانی ویگالوندو مانند ساختار ذهن است؛ خطی نیست، لحظهای در گذشته میچرخد، بعد ناگهان به واقعیت بازمیگردد و سپس وارد توهم میشود. «Daniela Forever» پر از پرشهای زمانی، فلشبکها و بازنماییهای بصری از روان درمانی دیجیتال است. او با تکیه بر فیلمنامهای دقیق، دنیایی خلق میکند که هم ملموس است، هم کابوسگونه.
لوکیشنها بیشتر در محیطهای بسته و مینیمال طراحی شدهاند. فضای مؤسسه درمانی، سرد و بیروح است، در حالیکه فضای خاطرات نیک، گرمتر، اما مصنوعی است. تضاد این دو، باعث میشود مخاطب حس کند که واقعیت و توهم، مدام در حال چرخشاند.
فیلم از جلوههای ویژه استفادهای مینیمال و هوشمندانه دارد. لحظات شبیهسازی با نوری غیرطبیعی، رنگهای ملایم و عمق میدان کنترلشده نمایش داده میشوند تا حسی ناخودآگاه از ساختگیبودن منتقل شود.
شاید در نگاه اول فیلم درباره تکنولوژی و شبیهسازی ذهن باشد. اما در واقع «دنیلا تا ابد» درباره مواجهه با سوگ است. نیک، مثل بسیاری از انسانها، نمیخواهد با مرگ عزیزش روبرو شود. پس به سراغ علمی میرود که به جای پذیرش فقدان، او را به بازسازی آنچه از دست داده، وسوسه میکند.
فیلم سؤال مهمی را مطرح میکند: آیا اگر خاطرهای کاملتر از واقعیت باشد، ترجیحش نمیدهیم؟ آیا انسانها به حقیقت نیاز دارند، یا به حس خوشایند بودن؟ «Daniela Forever» با ساختار خود، بیننده را به شک میاندازد که کدام صحنه واقعاً در حال رخ دادن است، و کدام فقط بازتابی از ذهن نیک است.
نیک میگوید عاشق دنیلاست، اما رفتارش بیشتر به وابستگی روانی شبیه است. آیا عشق باید در غیاب هم ادامه یابد؟ یا رها کردن، بخشی از دوستداشتن است؟ فیلم بهزیبایی این مرز حساس را به چالش میکشد.
اگر از آثاری چون Eternal Sunshine of the Spotless Mind، Her یا Black Mirror لذت بردهاید، «Daniela Forever» نیز برای شما جذاب خواهد بود. البته برخلاف آنها، این فیلم بیشتر در دنیای واقعی باقی میماند و کمتر سراغ فانتزیهای بصری میرود. پیام آن اما عمیقتر از آن چیزیست که در ظاهر دیده میشود.
Daniela Forever (2024) یکی از آن فیلمهاییست که بهسادگی فراموش نمیشود. اثریست درباره زندگی بعد از مرگ عشق، نه به شکل سنتی، بلکه در بستری علمی و آیندهنگر. این فیلم با اجرای دقیق، بازیهای چشمگیر و کارگردانی بینقص، داستانی روایت میکند که همه ما با آن درگیر هستیم: «آیا میشود کسی را که از دست دادهایم، دوباره در ذهن زنده کرد؟»
هیچ نظری برای نمایش وجود ندارد