بستن
سانسور شده
بعد از ظهرهای تنهایی یک فیلم در ژانر درام به کارگردانی Albert Serra و تولید 2024 در اسپانیا است. از بازیگران این فیلم می توان به Francisco Gómez, Francisco Manuel Durán و Roberto Domínguez اشاره کرد.
گاوبازی، یکی از افراطیترین و بارزترین نمونههای خاستگاه تمدن اروپای جنوبی را بررسی میکند.
دانلود از سایت تنها با IP ایران امکانپذیر است، در صورت استفاده از VPN آن را خاموش کنید.
در دنیایی که همهچیز با شتاب جلو میرود، فیلم Afternoons of Solitude همچون مکثی طولانی میان شلوغی است؛ فرصتی برای برگشتن به درون، برای نگاه کردن به چیزهایی که همیشه از کنارشان رد میشویم. این فیلم یکی از آن آثار آرام و مراقبهوار است که نه به دنبال نمایش حادثههای بزرگ است و نه به دنبال شوکزدن مخاطب. فیلم از همان نامش آغاز میکند: بعدازظهرها زمانهایی میان روز و شب، میان حرکت و سکون. تنهایی وضعیتی که هم میتواند رهاییبخش باشد و هم ترسناک. ترکیب این دو، بستر اصلی روایت را میسازد. فیلم قرار نیست مخاطب را با پیچش داستانی غافلگیر کند. بلکه با تصویری ساده و شاعرانه، او را در مسیر شناخت، رهایی و درک احساسات دفنشده همراه میکند. این اثر نمونهای از سینمای خلوتمحور است که بر احساس، فضا و نگاه شخصیتها تکیه دارد.
«بعدازظهرهای تنهایی» داستان شخصیتی را دنبال میکند که در تقاطع زندگی، کار، روابط و احساسات قرار گرفته است. فیلم با لحظاتی بسیار ساده آغاز میشود: قدمزدن، نوشیدن چای یا قهوه، نگاه از پنجره، یا نشستن روی نیمکتی که برای شخصیت اصلی معناهایی پنهان دارد. اما پشت این سادگی، لایههای عمیقتری شکل میگیرد. روایت از نوع خطی اما بسیار آهسته است؛ اما این آهستگی بخشی از زبان فیلم است. شخصیت اصلی تلاش میکند میان چیزهایی که از دست رفتهاند و چیزهایی که باید ساخت، تعادل برقرار کند. فیلم در هر سکانس کوچک نشان میدهد چگونه ذهن انسان در خلوتش به سفر میرود به گذشته، به آینده یا به لحظات فراموششدهای که هنوز معنا دارند.
داستان فیلم روی یک یا دو شخصیت اصلی بنا شده است؛ شخصیتهایی که گذشتهای پیچیده ندارند اما زندگیشان با جزئیات کوچک ساخته شده است. تفاوت فیلم در این است که شخصیتها بیشتر از طریق رفتارهای ظریف، سکوتها، واکنشها و نگاهها تعریف میشوند تا از طریق دیالوگ.
شخصیت اصلی، انسانی معمولی اما بینهایت واقعی است. او نه قهرمان است و نه قربانی. او فقط انسانی است که زندگیاش در سکوت بعدازظهرها معنا پیدا میکند. فیلم به جای اینکه او را در قالب کلیشهای نشان دهد، تلاش میکند او را بهعنوان فردی با احساسات پیچیده اما قابل لمس معرفی کند.
برخی شخصیتهای فرعی در مسیر شخصیت اصلی ظاهر میشوند؛ دوست، همکار، یا فردی غریبه. این شخصیتها بیش از آنکه بخشی از داستان باشند، نقش آینه را ایفا میکنند: آینههایی که بخشی از احساس یا گذشته شخصیت اصلی را بازتاب میدهند.
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «بعدازظهرهای تنهایی» کارگردانی شاعرانه آن است. کارگردان با استفاده از فضاهای خلوت، رنگهای ملایم و قاببندیهای دقیق، احساس آرامش و اندوه را به شکل همزمان منتقل میکند.
فیلم عمدتاً در بعدازظهرها فیلمبرداری شده است؛ نور طلایی و گرم خورشید در آستانه غروب، روی چهرهها و اشیا مینشیند و حس تلخی شیرین عجیبی ایجاد میکند. رنگها خاکستری و کرم هستند؛ نه سرد و نه گرم، چیزی میان آنها درست مثل حالت روحی شخصیت.
قابها ثابت و طولانیاند. دوربین عجلهای ندارد؛ از مخاطب میخواهد همانطور که شخصیتها فکر میکنند، او هم فکر کند. بسیاری از پلانهای فیلم میتوانند بهتنهایی مثل عکسهای هنری قاب شوند.
موسیقی ملایم آکوستیک، پیانوهای آرام و ملودیهای کوتاه بخش اصلی تجربه فیلم هستند. اما سکوتهای طولانی، نقش موسیقی دوم را پیدا میکنند. صدای باد، صدای قدمها، یا حتی صدای ورق خوردن یک کتاب بخشی از حس فیلماند.
فیلم نشان میدهد که تنهایی همیشه تاریک نیست؛ گاهی بهترین زمان برای پیداکردن مسیر درست است.
خاطرهها در فیلم سایهای نرم اما مداوماند؛ نه ترسناک، نه فراموششدنی. آنها آدمها را به گذشته وصل میکنند اما رهایشان نمیکنند.
یکی از پیامهای مهم فیلم این است که همیشه میتوان از نو شروع کرد even in silence.
طبیعت، خیابانهای خلوت، خانههای آرام و کافههای کوچک نقش مهمی در روایت دارند. گویی محیط بخشی از شخصیت اصلی است.
Afternoons of Solitude 2024 فیلمی است که باید با حوصله تماشا کرد؛ نه برای سرگرمشدن، بلکه برای لمس کردن. فیلم شعری تصویری درباره تنهایی، انسان و لحظاتی است که معمولاً نادیده گرفته میشوند. اگر عاشق سینمای آرام، شاعرانه، مینیمال و شخصیتمحور هستید، این فیلم یک تجربه بیتکرار است. این اثر به ما یادآوری میکند که گاهی کوچکترین لحظهها بزرگترین معنا را دارند در بعدازظهرهای طولانی، در سکوت، در عمق آرام زندگی.
هیچ نظری برای نمایش وجود ندارد