بستن
سانسور شده
R   بالای 17 سال
فرانکنشتاین یک فیلم در ژانر ترسناک, درام و فانتزی به کارگردانی Guillermo del Toro و تولید 2025 در آمریکا است. از بازیگران این فیلم می توان به Christoph Waltz, Jacob Elordi و Oscar Isaac اشاره کرد.
دکتر ویکتور فرانکنشتاین، دانشمندی باهوش اما خودخواه، موجودی را در آزمایشی هولناک به زندگی میآورد که در نهایت منجر به نابودی خالق و مخلوق تراژیک او میشود.
دانلود از سایت تنها با IP ایران امکانپذیر است، در صورت استفاده از VPN آن را خاموش کنید.
فیلم «Frankenstein» به کارگردانی گییرمو دل تورو، بازآفرینیای مدرن از رمان کلاسیک مری شلی است؛ داستانی که بیش از دو قرن از عمرش میگذرد، اما هنوز تازه، ترسناک و پر از معنا به نظر میرسد. این بار، دل تورو روایت خود را نه بر پایهی وحشت، بلکه بر پایهی فلسفهی وجود، احساس گناه و ماهیت انسان بنا میکند. بازیهای تأثیرگذار اسکار آیزاک در نقش ویکتور فرانکنشتاین و جیکوب الوردی در نقش موجود، این بازسازی را به یکی از برجستهترین فیلمهای سال ۲۰۲۵ تبدیل کرده است؛ فیلمی که هم از نظر بصری شگفتانگیز است و هم از نظر احساسی تکاندهنده.
در مرکز داستان، مردی دانشمند قرار دارد که به دنبال فتح راز زندگی است. او در جستوجوی پاسخی برای پرسشی ابدی است: آیا انسان میتواند نقش خدا را بازی کند؟ نتیجهی این جستوجو تولد موجودی است که نه کاملاً انسان است و نه کاملاً هیولا. رابطهی میان خالق و مخلوق، در قلب روایت میتپد؛ رابطهای پر از تنش، پشیمانی و پرسشهای اخلاقی. دل تورو با مهارتی مثالزدنی از روایتگویی، داستانی آشنا را به شیوهای نو بیان میکند. تمرکز فیلم بر ترس فیزیکی نیست، بلکه بر وحشت روانیِ ناشی از مسئولیت، احساس گناه و انزوای انسان است. سبک بصری فیلم، امضای واضح دل تورو را دارد: قابهایی تاریک، نورهایی سرد و رنگهای سرخ و سیاه که بهطرز شاعرانهای از احساسات شخصیتها سخن میگویند. هر نما مثل نقاشیای گوتیک است که میان مرز واقعیت و خیال معلق مانده. کارگردان با استفاده از دکورهای غولآسا، نورپردازیهای موضعی و حرکات نرم دوربین، جهانی خلق میکند که هم زیباست و هم هراسانگیز. فیلم در نگاه اول اثری ترسناک است، اما در عمق خود، تراژدیای دربارهی انسان و غرور اوست.
اسکار آیزاک در نقش ویکتور فرانکنشتاین، تصویری چندوجهی از دانشمندی مغرور، آسیبپذیر و در عین حال گرفتار خلق میکند. او انسانی است که میان علم و وجدان در نوسان است. در سوی مقابل، جیکوب الوردی بهطرزی تحسینبرانگیز، موجودی را بازی میکند که از جنس هیولا نیست؛ بلکه از جنس درد و تنهایی است. چهرهی او پر از ناگفتههایی است که تماشاگر را به همدلی وا میدارد. میا گات نیز در نقش همسر فرانکنشتاین، عمق احساسی تازهای به فیلم میبخشد. حضور او در صحنهها باعث میشود تا در میان فضای تاریک و سنگین فیلم، لحظاتی از انسانیت و شفقت جریان پیدا کند.
فیلم «فرانکنشتاین ۲۰۲۵» لایههای متعددی دارد. در سطح اول، داستانی دربارهی علم و اخلاق است، اما در عمق خود، اثری فلسفی دربارهی هویت، پذیرش و معنای انسان بودن است. خلق و مسئولیت: فیلم میپرسد، اگر انسان بتواند زندگی بیافریند، آیا میتواند مسئول آن نیز باشد؟ تنهایی و طردشدگی: موجود خلقشده آینهای از جامعه است؛ جامعهای که هرچه را متفاوت ببیند، نابود میکند. جستوجوی هویت: در تقابل میان خالق و مخلوق، مرز میان انسانیت و هیولا بودن از میان میرود. دل تورو با زبان استعاره، تضاد میان نور و تاریکی، عشق و نفرت، و علم و ایمان را به نمایش میگذارد. موسیقی متن اثر، ساختهی الکساندر دسپلا، با فضایی ارکسترال و در عین حال اندوهناک، به زیبایی روح فیلم را منعکس میکند. جلوههای ویژه و طراحی موجود با دقتی مثالزدنی انجام شدهاند. برخلاف آثار پرزرقوبرق هالیوودی، جلوههای این فیلم در خدمت روایتاند، نه جایگزین آن. فیلم در ترکیب نور، صدا و حرکت، حسی از تئاتر گوتیک را منتقل میکند؛ تماشاگر احساس میکند در میان یک رویا یا کابوس قدم میزند.
ریتم فیلم نسبتاً کند و تأملبرانگیز است؛ مخصوصاً در نیمهی دوم، که بهجای کنش، به تأمل در درون شخصیتها میپردازد. اما همین ویژگی باعث میشود اثر از سطح یک فیلم ترسناک معمولی فراتر برود. فیلمنامه با دیالوگهایی دقیق و شاعرانه نوشته شده و از طریق جزئیات کوچک، احساسات بزرگ را منتقل میکند. طراحی لباسها و صحنهها نیز از نقاط قوت فیلم است؛ همه چیز یادآور قرن نوزدهم است اما با حسی مدرن و امروزی. یکی از درخشانترین نکات فیلم، بازتعریف مفهوم هیولاست. در این نسخه، موجود تنها قربانی نیست، بلکه انعکاس روح انسان است. دل تورو با تأکید بر احساسات درونی و رنج موجود، مرز میان خالق و مخلوق را محو میکند. در نهایت، تماشاگر درمییابد که هیولا نه در ظاهر، بلکه در نیتها و اعمال انسانهاست. این همان جوهرهای است که فیلم را از بازسازیهای دیگر متمایز میکند.
«فرانکنشتاین ۲۰۲۵» فیلمی است عمیق، فلسفی و در عین حال تأثیرگذار. اگرچه ممکن است برای برخی بینندگان ریتم آن آرام به نظر برسد، اما هر لحظهاش با معنا، احساس و تفکر همراه است. این فیلم نشان میدهد که حتی پس از دو قرن، داستان مری شلی هنوز هم میتواند با زبانی نو حرف بزند؛ زیرا موضوعش، انسان است — موجودی که در جستوجوی جاودانگی، ناخواسته به خلق هیولای درون خود میرسد.
هیچ نظری برای نمایش وجود ندارد